البته مديونيد فكر كنيد منظورمان اين است كه خداي نكرده در زمان مسئوليت مسئولان، مردم از درجه اعتبار ساقط شده يا ديده نشدهاند. به هر حال باز هم قرار است عدهاي خودشان را عرضه كنند و حرفهاي قشنگقشنگ و اميدبخش بزنند تا رأي مردم را بگيرند. در اين شرايط، مردم بايد خودشان را براي اصابت انبوه وعدهها و سبك و سنگين كردن آنها آماده كنند تا از هول حليم توي ديگ نيفتند و بتوانند آگاهانه، بهترين افراد را انتخاب كنند. تصميمگيري و انتخاب، يك مهارت فردي است كه بايد آموزش داده شده و فرا گرفته شود. اما در اين مطلب، در مورد اين نوع از انتخاب خاص، نكاتي را يادآوري ميكنيم تا شايد اين انتخاب را برايتان آسانتر كنيم.
- قوميت را ملاك ندانيد
قومي و قبيلهاي رأي ندهيد. نگوييد پدرش همشهريمان است، پدربزرگش را ميشناختيم و.... خودتان شاهد هستيد كه در طول تاريخ كشور هم، پدر و پسر خيليها را ميشناختيم، اما نهايتا شد آنچه شد! درست است كه گفتهاند «پسر كو ندارد نشان از پدر، تو بيگانه خوانش، نخوانش پسر»، اما اين را هم داريم كه «گيرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل؟!». شايد واقعا بايد پسري (يا دختري!) را يا حتي پدرشان را هم بيگانه خواند. شما تا حالا نديدهايد در همين مملكت؟ اين شايعات را كه جنوبيها فلان هستند و شماليها بهمان، فراموش كنيد. بيشتر از اينكه تولد در يك منطقه جغرافيايي، در نگرش و عملكرد افراد اثرگذار باشد، نوع تربيت و آموختههاي ديني و اخلاقي آنها مؤثر است. به تصور اينكه اهالي فلانشهر، ديندار هستند و اهالي بهمان شهر، راستگو، كانديداها را دستهبندي نكنيد. سياست و انتخاب از بين سياستمداران، خيلي پيچيدهتر از اين حرفهاست.
- اولويتها را فراموش نكنيد
از شهيد چمران نقل شده است: «ميگويند تقوا از تخصص لازمتر است؛ آن را ميپذيرم. اما ميگويم آن كس كه تخصص ندارد و كاري را ميپذيرد، بيتقواست». در واقع در اينكه «تقوا» و «تخصص» لازمه انتصاب به سمتي يا پذيرش مسئوليتي است، شكي نيست اما بحث بر سر اين است كه كدام اولويت بالاتري دارند. حالا اين را قياس كنيد با حالتي كه فرد بدون اينكه چيزي از اداره يك سازمان، مديريت شهري، گرداندن چرخ يك كشور يا... بداند خجستهوار احساس تكليف كند و وارد صحنه رقابت انتخاباتي شود. درحاليكه اين عزيزان بايد بدانند از هر كسي به اندازه توان و وسع او بازخواست ميشود؛ از كسي كه صرفا خواننده خوبي است يا فقط بازيگر قابلي است و يا تنها قابليتش اين است كه دختر فلان فرد است، هرگز انتظار نميرود كه مثلا شهري را اداره كند يا در تهيه و تصويب قانون درستي، نقش قابلعرضي داشته باشد. پس شما هم كه قرار است انتخاب كنيد، صداي قشنگ، بازي فوقالعاده، مدال جهاني و... را فراموش كنيد؛ تخصص و تعهد را ملاك قرار دهيد.
- جوانها را دريابيد
به جوانها اعتماد كنيد و ميدان بدهيد تا كار كنند و براي مديريتهاي كلان، تجربه بهدست آورند. جنگ 8ساله را هم جوانهاي كمسن و سال مديريت كردند و به نتيجه رساندند؛ حالا كه خطر رفع شده، انصاف نيست توانمندي آنها را ناديده بگيريم و به حاشيه برانيمشان! فراموش نكنيد كه اگر دوباره خطري متوجه كشور شود، باز هم جوانها كه كمتر محافظهكارند و بيشتر به آرمانها گرايش دارند، وارد صحنه ميشوند. بالاخره فرداي اين كشور را همين جوانها ميسازند، پس بايد از قبل آموزش ديده باشند و تجربه كسب كرده باشند. البته منظور، جوان بيمعلومات و آقازادهاي نيست كه از راه برسد و فقط بخواهد مفت و مسلم سر سفره بنشيند، بايد به حداقلهاي لازم حوزه مربوطه مسلط بوده و تحصيلات كافي داشته باشد. توجه كنيد كه نسبت فاميلي با فلان فرد يا متعلق بودن به تيم فلان آقا، شايد اعتبار و مصونيت براي كسي بياورد اما ضامن تخصص و تعهد او نيست. پس به حول و قوه الهي وقتي امور اجرايي اداره مملكت بهدست جوانها افتاد، بايد بتوانند از عهدهاش بربيايند كه لازمهاش تجربه و دانش از پيش كسبشده است. نميتوانيم بعد از فوت يك مدير پير، كشور را معطل نگه داريم كه تازه نيرويي پرورش يابد و كادرسازي انجام شود!
- جعبه ابزارش را چك كنيد
يك مثل مديريتي هست كه ميگويد: «اگر در جعبه ابزارتان فقط چكش داشته باشيد، همه مشكلات را ميخ ميبينيد!». مصداق اين مثل در سطح كشور را خودتان پيدا كنيد. اما حتما ميدانيد هر پرسشي، راهحل و پاسخ خاص خودش را دارد؛ يعني نميتوان پاسخ يك پرسش را به پرسشهاي ديگر كه هيچ ربطي به هم ندارند، حواله داد و نيز نميتوان براي حل همه پرسشها از يك راه رفت. كسي را انتخاب كنيد كه در حوزه موردنظر (رياستجمهوري، مجلس شوراي اسلامي، شوراي شهر، مجلس خبرگان و...) صاحب انديشه و برنامه باشد، در مواجهه با مسائل گوناگون، صورتمسئله را پاك نكند؛ هر از چند گاهي با ارائه ايدهها و ديدگاههاي شاذ، شما و حتي جهانيان را شگفتزده نكند و عقايد و باورهايتان را به چالش نكشد. اين فرد بايد بتواند براي حل مسائل گوناگون، راهحلهاي مخصوص آنها را ارائه دهد و به شما تلقين نكند كه همه مشكلات را ميخ ببينيد و با چكش حلشان كنيد.
- حاميان كانديداها را بشناسيد
پيامبر(ص) ميفرمايند: «مردم را با دوستانشان بيازماييد زيرا آدمي با كسي كه از رفتارش خوشاش بيايد، دوستي ميكند» . موضوع بسيار ساده است؛ بخش عظيمي از دوستيها و حمايتهاي سياسي بين سياستمداران، آشكار و بدون لاپوشاني است و ميتوانيد براي انتخاب بهتر و دقيقتر به آنها استناد كنيد. در طول دوران انتخابات، موضعگيريهاي شخصيتهاي مهم و مؤثر (از جمله افراد سياسي و ديني) را زيرنظر بگيريد. ببينيد آنهايي كه با ايدههايشان موافق هستيد، از چهكسي حمايت ميكنند و چهكسي را مناسب نميدانند و يا مختصاتي كه براي انتخاب اعلام ميكنند، به كدام كانديدا نزديكتر است. نظرات حاميان و حتي مخالفان داخلي و خارجي كانديداها را بررسي و تجزيه و تحليل كنيد. حتما خيلي چيزها دستتان ميآيد و با بازيهاي رسانهاي و جنگهاي رواني آشنا ميشويد.
- ارزشهايتان را فراموش نكنيد
در تمام انتخابهايتان، ارزشهايتان را وارد كنيد و بر مبناي آنها تصميم بگيريد. معيار تمام ارزيابيها و ارزشيابيها، «ارزش»ها هستند و اين ارزشها براي هر فرد متفاوت است يا حتي تعبير و تفسير متفاوت با ديگران دارد. نگذاريد كسي برايتان مسئله تعريف كند يا ارزشهايتان را تعيين كند. در همهچيز مشورت كنيد، جز تعيين ارزشها. براي كشف ارزشهايتان، فقط با خودتان خلوت كنيد. ارزشها به شما مرز و محدوده ميدهند و ميتوانيد با شابلون آنها، كانديداها را بسنجيد و دقيقتر انتخاب كنيد. در مرتبههاي پايينتر، ممكن است مدام از اطرافيان بشنويد كه الان مسئله اصلي كشور فلانچيز است يا دستاوردهاي اعجابانگيزي در فلان حوزهها بهدست آمده است اما واقعيت اين است كه جز شخص شما، هيچكس نميتواند «مهمترين مسئله از نظر شما» را كشف و بهترين كانديدا براي حل آن را شناسايي و انتخاب كند؛ هرچند بهنظر نميرسد مردمي كه دچار مشكلات معيشتي و اقتصادي هستند بخواهند مطالبات بحق خود را به مسلخ طرفداري كوركورانه و بيفايده از يك جريان سياسي خاص ببرند و بر كاستيها و كوتاهيهاي آنها چشم بپوشند.
- حواستان به سفره باشد
حتما شنيدهايد كه تازگيها بيتالمال را به «سفره» تشبيه كردهاند و دستبرد زدن به آن را «برداشتن سهم خود» از اين سفره دانستهاند. قبول! اما فكر نميكنيد بعد از چندين سال، بعضيها ديگر بايد سير شده باشند و از سر سفره بلند شوند؟! البته به اراده خودشان كه بلند نميشوند بروند، بايد طوري انتخاب كنيم كه فردي «دلسوز» به سفرهداري بنشيند و او، مسئولانه و متعهدانه از اين سفره حراست كند. ناگفته نماند موضوع فقط سفره و بيتالمال نيست؛ تمام داشتهها و ثروتهاي معنوي كشور هم ميتوانند از اقلام موجود در سفره باشند. فراموش نكنيد براي اينكه يك اتفاق بزرگ بيفتد، لازم نيست يك پديده بزرگ داشته باشيم. همانطور كه براي انفجار يك انبار باروت، يك كبريت كافي است، بسياري از دستاوردهاي بزرگ، ممكن است با يك امضا به باد بروند يا برعكس، خطرات بزرگي را ميتوان با تمهيد و اقدامي ظاهرا كوچك رفع كرد. فردي را انتخاب كنيد كه بدانيد در مقابل آسيبها و زيادهخواهيها، از دستاوردها و داشتههاي فعلي حفاظت ميكند و خودش هم به يكي از مدعيان و سهمخواهان تبديل نميشود.
نظر شما